کد مطلب:33498 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:149

انسان همان است که در ظرف تاریخ محقق شده است











نمی توان گفت انسانهایی كه خداوند تاكنون آفریده است، انسان

[صفحه 69]

نبوده اند، یا ما آنها را به انسانیت قبول نداریم. نمی توان گفت انسان همان است كه در ظرف تعریف ما می گنجد و ما موجودات روی كره ی زمین را انسان نمی شناسیم و به انسانیت نمی پذیریم و منتظریم تا آدمیان واقعی تر و منطبق تر با تعریف ما بر روی زمین پدید آیند. این آرزو البته نیكوست، اما به فرض آنكه چنان موجودات فرشته خصالی خلق شوند، در آن موقع باید حكایت آنها را گفت، اما اكنون باید داستان كسانی را بیان كرد كه تاكنون به این دنیا آمده اند و از این جهان رفته اند. خداوند و پیشوایان دین نیز با همین انسان موجود سخن گفته اند. و این انسان به گواهی تاریخ و شریعت رو به پایین و پستی دارد. یعنی اگر او را رها كنند به جای آنكه خود به خود رو به بالا بیاورد، میل به نزول دارد، مگر آنكه كسی یا الگویی یا نیرویی پیدا شود و او را به طبع یا به قسر به سوی بالا بركشد. این تمایل به نزول همان چیزی بوده كه كاستی ها و ناراستی ها را در جهان پدید آورده است. بنابراین نباید گفت كه حریص بودن، یا هلوع بودن، یا بی صبر و بی تاب بودن یا مال دوستی و اسیر شهوت و غضب بودن، یا به تعبیر امیرالمومنین تاجر غرور بودن، اموری عارضی و بیرون از هویت انسان هستند و بدون آنكه با انسانیت انسان ملازمت و ارتباطی یابند، بر او تحمیل شده اند. و نباید گفت كه این امور و اوصاف، بیهوده و بی وجه در تاریخ و حیات بشری ظاهر شده اند و لابد روزی هم بیهوده و بی وجه از میان خواهند رفت. بلكه باید چنین فهمید كه خداوند در این جهان جویی جاری كرده كه مخلوطی از آب شور و شیرین است،

فالهمها فجورها و تقویها (شمس، 8)

فجور و تقوی با هم به طبیعت انسان الهام شده است. جهان، جهان اختلاطهاست، نه جهان خلوص ها.


رگ رگست این آب شیرین و آب شور
در خلایق می رود تا نفخ صور


(مثنوی، دفتر اول، بیت 746)

[صفحه 70]


صفحه 69، 70.